دلم میگیره
روزها دارن تند تند میگذرن
هر کاری میکنم میگم نکنه این اخرین باری باشه که تو خونه حاجی انجام دادم؟:(
اگر حاجی موقع خداحافظی صداشون بلرزه با همون لباس عروسی میشینم وسط خونم زار میزنم:((((
خداکنه خدافظی نکنن اصن نیان تو خونه که من طاقت ندارم رفتنشونو ببینم:|
هعی میگم به خودم پاشو این لوس بازی ها رو جمع کن مگر بیست سالته؟!
اما چند روزه حاجی هم وقتی نیگام میکنه نگاهاش معنی داره ،پر از حرفه.....
دوست جونی هام
آبجی کوچیکه سارای من، سودا جونم، یسری خوشمله، ساره جیجری، نگین عزیزم، مریم گلی، المی شیطونکم، عروس خوشمله پاکی جونم، حسنای مهلبونم، بنفششششه جیغ جیغوووووی ملوسم، مضراب جونم، خاااااااااااانم مهندس، بهانه گیر خانم(اسمشونو بلد نیسدم.خخخ)
همتون مدیونین یازدهم فروردین شهر امام رضا باشین و نیاین مراسم عروسیم:)
همتون دعوتین. خدا وکیلی بیاین خوشحال میشممم خیلی زیاددددد.
هرکسی قدم رنجه میکنه بگه ادرس و براشون بفرستم.
دیشب به خونه داداشیم زنگ زدم که فردا شب که مهمونیتونه من و شوشو دیرتر میایم و کار داریم و این حرفا. گفدم عصری حاج بابا رو زود می رسونم خونتون که از اول مراسمتون باشن.
دیدم اوووووووعه زن و شوهر خندون و قبراقن:) میگم چی شده با دمتون گردو می شکنین بگین ماهم شاد شیم:)
زن داداشی می گه رفدیم برا دومادمون لباس خریدیمo_O
گفدم کی دوماده؟؟؟؟ کی جراتیده فرداشب بجز شوشوی من دوماد باشه؟؟
دیدم زده زیرخنده میگه پسمل گل من:))
رفدیم براش لباس خوشمل خریدیم تنش کردیم هی داریم قربون صدقه اش می شیم:))))))
گفدم خوووووووووو اگه خعلی نانازه لباسش بزارین برا علوسیم:(
موخام عشخ عمه رو همش روز مراسم بغل کنم تا تو فیلما و عکسا بیفده:))
* مراسم امشب دادشی چند منظوره است:))
پاگشای من، جلسه خونوادگی، ولیمه ماشین شاستی بلندش، ولیمه به مناسبت ورود عشخ عمه به فامیل.خخخخخخخخخخخخخ
** برادرم بعد بیست و دوسال بچه دارنشدن پسری رو به فرزندخواندگی گرفدن که شده عشق من عشق هممون .خدا حفظش کنه. خدا همه بچه های بی سرپرست رو آشیانه گرمی بده .الهی آمین
امروز یه کرم چربی سوز سفارش دادم:|
تعریفش تو اینترنت خیلی زیاد بود. دوستمم تازگی ها داره استفاده می کنه می گه به نظرش تا حالا مفید بوده براش.
منم وقتی ندارم خوووووو یه مدت می امتحانم تا بتونم تو این مدت کوتاه به نتیجه ای برسم:|
گزارششو بهتون می دم اگه خوب بود استفاده کنین ^__^
چقدر خوشحالم ادرس وبمو به شوشوخان ندادم:|
خووب ادم یه جایی رو میخاد که راحت حرفاشو بنویسه بععععله:))
البت به شوشوخان گفدم وب دارما اما ایشون صبوری کردندی و نپرسیدندی ادرسش چیستندی:))
الان با شوشوخان نیمچه قهرررررم (ایکون عسلی اخمالووو)
چن روز پیش گفدم بهشون چن وخته نقهریدیما من دوز قهر خونم افتاده پایین:|
به شکر خدا موجباتش فراهم شد:)
حالا خعلی دوزش نزنه بالا خداجونمممممم(ایکون عسلی دست به دعاا)
فعلا اخرین روزهای مجردیه بدک نیس یه مدتی به یاد ایام پیشین هم رو رها کنیم،فارغ از کارهای زیادی که داریم...