خونه پدر بهشت دنیا
چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۵۳ ب.ظ
دلم میگیره
روزها دارن تند تند میگذرن
هر کاری میکنم میگم نکنه این اخرین باری باشه که تو خونه حاجی انجام دادم؟:(
اگر حاجی موقع خداحافظی صداشون بلرزه با همون لباس عروسی میشینم وسط خونم زار میزنم:((((
خداکنه خدافظی نکنن اصن نیان تو خونه که من طاقت ندارم رفتنشونو ببینم:|
هعی میگم به خودم پاشو این لوس بازی ها رو جمع کن مگر بیست سالته؟!
اما چند روزه حاجی هم وقتی نیگام میکنه نگاهاش معنی داره ،پر از حرفه.....
۹۴/۱۲/۱۹