تلخ و شیرین زندگیمون

شب و روز در تو عمل مى کنند، تو هم در شب و روز عمل کن، و از تو مى گیرند، پس تو هم از آنها بگیر. امام عـلى (ع)

تلخ و شیرین زندگیمون

شب و روز در تو عمل مى کنند، تو هم در شب و روز عمل کن، و از تو مى گیرند، پس تو هم از آنها بگیر. امام عـلى (ع)

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

دلم میگیره 

روزها دارن تند تند میگذرن

هر کاری میکنم میگم نکنه این اخرین باری باشه که تو خونه حاجی انجام دادم؟:(

اگر حاجی موقع خداحافظی صداشون بلرزه با همون لباس عروسی میشینم وسط خونم زار میزنم:((((

خداکنه خدافظی نکنن اصن نیان تو خونه که من طاقت ندارم رفتنشونو ببینم:|

هعی میگم به خودم پاشو این لوس بازی ها رو جمع کن مگر  بیست سالته؟!

اما چند روزه حاجی هم وقتی نیگام میکنه نگاهاش معنی داره ،پر از حرفه.....


۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۳
asal asali



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۹
asal asali

دوست جونی هام

آبجی کوچیکه سارای من، سودا جونم، یسری خوشمله، ساره جیجری، نگین عزیزم، مریم گلی، المی شیطونکم، عروس خوشمله پاکی جونم، حسنای مهلبونم، بنفششششه جیغ جیغوووووی ملوسم، مضراب جونم، خاااااااااااانم مهندس، بهانه گیر خانم(اسمشونو بلد نیسدم.خخخ)

همتون مدیونین یازدهم فروردین شهر امام رضا باشین و نیاین مراسم عروسیم:)

همتون دعوتین. خدا وکیلی بیاین خوشحال میشممم خیلی زیاددددد.

هرکسی قدم رنجه میکنه بگه ادرس و براشون بفرستم.


۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۷
asal asali

دیشب به خونه داداشیم زنگ زدم که فردا شب که مهمونیتونه من و شوشو دیرتر میایم و کار داریم و این حرفا. گفدم عصری حاج بابا رو زود می رسونم خونتون که از اول مراسمتون باشن.

دیدم اوووووووعه زن و شوهر خندون و قبراقن:) میگم چی شده با دمتون گردو می شکنین بگین ماهم شاد شیم:)

زن داداشی می گه رفدیم برا دومادمون لباس خریدیمo_O

گفدم کی دوماده؟؟؟؟ کی جراتیده فرداشب بجز شوشوی من دوماد باشه؟؟

دیدم زده زیرخنده میگه پسمل گل من:))

رفدیم براش لباس خوشمل خریدیم تنش کردیم هی داریم قربون صدقه اش می شیم:))))))

گفدم خوووووووووو اگه خعلی نانازه لباسش بزارین برا علوسیم:(

موخام عشخ عمه رو همش روز مراسم بغل کنم تا تو فیلما و عکسا بیفده:))


* مراسم امشب دادشی چند منظوره است:))

پاگشای من، جلسه خونوادگی، ولیمه ماشین شاستی بلندش، ولیمه به مناسبت ورود عشخ عمه به فامیل.خخخخخخخخخخخخخ

** برادرم بعد بیست و دوسال بچه دارنشدن پسری رو به فرزندخواندگی گرفدن که شده عشق من عشق هممون .خدا حفظش کنه. خدا همه بچه های بی سرپرست رو آشیانه گرمی بده .الهی آمین


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۳۷
asal asali
در راستای کار و بار خریدا و عروسی و این حرفاااا
حواس پرپر... هانی پرپر...
سوتی دادم بدجووور.
همزمان به پاکی می فکریدم ولی داشدم کامنت یسری رو می جوابیدم^_^ 
جالبیش اینه که تو همون لحظه که به پاکی می فکریدم  صبر و خانمی یسری رو تو دلم تحسین میکردم:)
این شد که قاطی پاطی شد همه چی کامنت یسری و به نام پاکی جوابیدم خخخخخ
*عاشختم المی کلی روح و روانمو شاد کردی با یاداوری این سوتی که دادم:))))

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۵۹
asal asali
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۳۰
asal asali


امروز یه کرم چربی سوز سفارش دادم:|

تعریفش تو اینترنت خیلی زیاد بود. دوستمم تازگی ها داره استفاده می کنه می گه به نظرش تا حالا مفید بوده براش.

منم وقتی ندارم خوووووو یه مدت می امتحانم تا بتونم تو این مدت کوتاه به نتیجه ای برسم:|

گزارششو بهتون می دم اگه خوب بود استفاده کنین ^__^


لینکش

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۱
asal asali

چقدر خوشحالم ادرس وبمو به شوشوخان ندادم:|

خووب ادم یه جایی رو میخاد که راحت حرفاشو بنویسه بععععله:))

البت به شوشوخان گفدم وب دارما اما ایشون صبوری کردندی و نپرسیدندی ادرسش چیستندی:))

الان با شوشوخان نیمچه قهرررررم (ایکون عسلی اخمالووو)

چن روز پیش گفدم بهشون چن وخته نقهریدیما من دوز قهر خونم افتاده پایین:|

به شکر خدا موجباتش فراهم شد:)

حالا خعلی دوزش نزنه بالا خداجونمممممم(ایکون عسلی دست به دعاا)

فعلا اخرین روزهای مجردیه بدک نیس یه مدتی به یاد ایام پیشین هم رو رها کنیم،فارغ از کارهای زیادی که داریم...




۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۰۹
asal asali
خداروشکر دفاع خیلی خوبی داشدم. از دعای شما دوستای گلم هم ممنونم.

اندرحکایات دفاع ما بسی حرف بود!!! حرف هااااااااااااااااااااااااااااا! خعللللللللللللللییی فک کنم تاریخی شد.خخخخ

شب قبل از دفاع اسلایدا رو مرتب کردم و دوبار برا شوشوخان ارائیدم .عجب بود که ایشون در حال درازکش و چشم بسته ایرادامو می گرفدن ^__^.
ارائه اول 50 دقیقه طول کشید o_O  ارائه دوم رو تو 30 دقیقه  ^__^
با همدیگه سر صبحی پک پذیرایی رو درستیدیم و راهی دانشگاه شدیم.
قبل از من یکی از دانشجوها دفاع داشت. هم از اتاق دفاع اومده بود بیرون مثه مرغا پرکنده شده بود>_<
میگفد تا تونستن ازش ایراد نگارشی گرفدن. منم بهش دلداری می دادم ناراحت نباش مهم اینه که اصل موضوعتو زیر سوال نبردن!!!!

اساتید داور من یکیشون استاد چند تا درس ارشدم بود و رئیس دانشکده مون. اون یکی هم من باهش درسی نداشتم.

همون اول یکی از داورا گفت ارائه خلاصه و جامع می خوام!
منم که اینقدر موضوعم پیچیده و پرحرف بود که نمیشد همه جوانب رو تو بیست دقیقه ارائه بدم. اما خداروشکر با ارائه سریع و گفتن اصل کاری ها بیست دقیقه ای تمومش کردم.
اما چشمتون روز بد نبینه:((((((((((((((((((((
اولین داور که له و لورده ام کرد>_<  کل اصل موضوعم رو برده بود زیر سوال!

می گفد من اومدم سر دفاع دانشجوی هوش مصنوعی نشسدم یا دانشجوی نیروی انتظامی؟؟
(موضوع تزم من تحلیل سودمندی دوربین های ثبت تخلف راهنمایی و رانندگی تهران با داده کاوی بود)
هرچی من توضیح می دادم که بابا کار من با این تکنیک هوش مصنوعی به صورت کاربردیه! او می گفت نه ارائت چیز دیگه می گه! معلوم بود که تزمو سه هفته پیش دستش رسوندم خوب نخونده..
کلی بعد از این که او گفت من گفدم اخرش گفد من توجیه نشدم>________<

استاد دومی که رئیس دانشکده مون بود شروع کرد به عنوان تز گیر دادن! استاد راهنمای طفلی هم هرچی دفاع می کرد فایده ای نداشت. منم تا تونستم از کارم و از عنوان پایان نامه ام دفاع کردم .

می گفدن چرا فرمول نذاشتی تو ارائت می گفدم اخه الانش وقت کم اوردم استاد اگر 40 تا فرمول تزم رو می نوشتم که هیهااااااااااااااااات بود!!!

می گفدن یعنی با یک رگرسیون ساده تزتو نوشتی؟؟؟ گفدم اگر بررسی 8 رگرسیون غیرخطی و یک رگرسیون خطی با احتساب عرض از مبدا و بدون عرض از مبدا ساده است من بیشتر توضیح بدم!!!
بعدش خود پایان نامه رو باز کردم و نشونشون دادم!

می گفدن سودمندی دوربین ها به توچه؟؟؟ در جواب! تصور کنید شرکت فنی مهندسی هست که ناجا برای افزودن دوربین های خودش در یک بزرگراه داده های خودشو میده به این شرکت که بررسی کنه ببینه تو سال های گذشته دوربین های ثبت تخلفش جواب دادن که حالا تعدادشون رو اضافه کنه یا نه؟؟ من کار اون شرکت فنی مهندسی رو با دو تا تکنیک داده کاوی و دو سری تحلیل رفدم:|

می گفدن این فرمول یعنی چی؟ می گفدم این پارامتر یعنی فلا فلان . بعدش می گفدن چطوری بدست اوردی؟ تا منوهای برنامه رو براشون می گفدم....

خلاصه بعد از کلی به در و دیوار کوبوندن خلاصم کردن و گفدن تموم شد برو بیرون تا نمره تو بگیم.
دل توی دلم نبود:( اون دختر اولیه که دفاع داشت کلی دلداریم داد که خیالت راحت خیلی خوب دفاع کردی. هم احترامشون رو نگه داشتی و هم مجابشون کردی.

صدای اساتید از تو اتاق می اومد که سر نمره من با هم بحث داشتن.
بعد از این که اومدن بیرون رئیس دانشکده با لبخندی به پهنای صورتش نگام کرد و گفت برو از استادت بپرس چه گلی کاشتی:((
استاد راهنمام خندید و گفت از 19 شدی 18.70 !!! عالی بود خانم......
رئیس دانشکده مون گفت از بهترین دانشجوهام بودی و بالاترین نمره دفاع رو توی این مدت گرفدی ^__^
خلاصه با تعریفاشون گوشام دراز شد. تا همین چن دقیقه پیشش داشتن به درو دیوار می کوبونوندنما مخصوصا رئیس دانشکده مون که از کسی به راحتی تعریف نمی کنه:)))

استاد راهنما که می دونه چن وقت دیگه مراسممونه شوشوخان رو صدا زده می گه سر خانمتون رو خیلی شلوغ نکنین که باید مقاله دومشم برام بفرسته >_<

مثه که این قصه تموم شدنی نیسد:|

اما خداروشکر که خیلی خوب بود:)))



۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۰
asal asali