سفر با قوم شوشو
اخر این هفته قراره با تمام خانواده قوم شوشو بریم سفر:)
یه سفر چهار روزه!
شوشو که خیلی خوشحاله. مامانش بیشتر^_^
خووو حقم دارن همه بچه هاشون با نوه هاشون چهار روز دورشونن.
اگه حاج بابا هم بودن خعلی حال میکردن:))
اما من نگرانم. خو تا حالا تو این یه سال سه ماه خعلی باهشون نبودم. حتی یک شب خونه مادرشوهرم نموندم. خعلی از شبا تا دیروقت هم که میشد خودمو میرسوندم خونه حاج بابا. بهانمم هم سرکارم بود و هم تنهایی حاجی.
همیشه مراعات روابطمون رو داشتم که خعلی نه صمیمانه شه نه اینکه خودمو گرفته باشم براشون.
حالا میخام چهار روز و شب باهشون باشم:/
از الان دارم برا خودم باید و نباید میزارم!
هانی خعلی حرف نزنی هاااا
هانی اخم نکنی هاااا
یه لبخند ساده خعلی اوقات جواب خوبیه لزومی نداره حرف به زبون بیاری که حرف تو حرف بیاد!
یادم باشه به خواهرام بسپارم هر روز بهم زنگ بزنن :) جلو قوم شوشو خعلی زیاد لازمه که یدونن خانواده ات هواتو دارن:/