اندر خم یه کوچه
با پست های دیشبم به این فکر می کردم که
خووووووووووووووووووووب هانی بشین یه برنامه ریزی درست حسابی بچین !
همونجا بود منی که چشام مثه جغدباز بود یهو شد مثه سوباسا و خواب اومد به چشام!! اونم کی ساعت 9 و نیم شب :|
گفدم عیبی نداره به خودت سخت نگیر هانی عسلی الان لالا داری بگیر بخواب فردا صبح ساعت 4 بلند شو:(
همین شد که موبایلم گذاشدم خیلی اونورررررتر( میگن اصن موبالتون کنارتون نباشه موقع خواب) و سرمو گذاشدم رو بالشت واصن نفهمیدم کی خوابم برد!
حالا صبح موبایله خودشو کُشد زَد مُرد! منو ساعت 4 بلند کرد.
حالا مگه این شیطونه میزاره من به برنامه ریزی ام برسم ؟
اینقدر خوابم می اومد که خوابیدم تخت تا ساعت بیست دقیقه به شش و بعدشم بلند شدم کمی کارهای خونه کردم و صبحونه و راهی اداره شدم . اما درس بی درس :((((((
صبحی با خودم فکر می کردم خوب تو که می دونی صبحا با لنگ و لگد هم بیدار نمی شی چرا سرخودت شیره می مالی بچه مماخو :|
تصمیم گرفدم که دیگه صبح زود به درس خوندن فکر نکنم مگر این که چاره ای نداشته باشم چون در غیر اینصورت دریغ از لحظه ای چشم وا کردن:((
قال امام علی (ع) : «التلطف فی الحیلة اجدی من الوسیلة »
ظرافت و دقت در برنامه ریزی بهتر از امکانات است.